کافه ی سرگرمی آزادی بیان و قلم
| ||
|
سلام دوستان
از اینکه وبلاگ من را برای مطالعه انتخاب کرده اید ممنونم.
لطفاً از طریق نظر ما را در مدیریت بهتر وبلاگ یاری کنید.
با تشکر مدیر وبلاگ : امیرحسین اسدی برچسبها: این خانم در زمان گرفتن این عکسها ۴۵ ساله میباشد و دارای یک دختر ۲۲ ساله برچسبها:
فرمول ریاضی جدید برای حل مکعب روبیک برچسبها: مردي زني را بوسيد از او پرسيدند با او چه نسبتي داري؟
مادر و دخترند
برچسبها: آشنايي با آرايه هاي ادبي : تعريف آرايه هاي ادبي : به تناسب هاي آوايي يا معنايي گفته مي شود که رعايت آن ها در ادبيات فارسي بر زيبايي و جنبه هنري اثر مي افزايد. براي درک بهتر تعريف بالا به نمونه ي زير توجه کنيد : هر گوشه يکي مستي دستي زده بر دستي / وان ساقي هر هستي با ساغر شاهانه «مولوي» در اين بيت تناسب آوايي (لفظي) ميان سه واژه مستي ، درستي و هستي طنين موسيقيايي زيبايي را پديد آورده است ؛همچنين تناسب آوايي ميان ساغر و ساقي نيز در مصراع دوم گوش نواز است ؛ افزون بر اين ها تكرار مداوم واج /س/ در طول اين بيت ، بر موسيقي دروني و يكپارچگي آوايي آن افزوده است. به آن دسته از آرايه هاي ادبي كه از تناسب هاي آوايي و لفظي ميان واژه ها پديد مي آيند ، آرايه هاي ادبي لفظي و به دسته دوم كه بر پايه تناسب هاي معنايي واژه شكل مي گيرد ، آرايه هاي ادبي معنوي گفته مي شود. آرايه هاي ادبي لفظي : ۱-واج آرايي (نغمه ي حروف):به تكرار يك واج (صامت يا مصوت ) در يك بيت يا عبارت گفته مي شود به گونه اي كه طنين آن در گوش بر جاي بماند و باعث پيدايش موسيقي آوايي در آن بخش از كلام شود ؛ براي نمونه در اين بيت حافظ : رشته ي تسبيح اگر بگسست معذورم بدار/دستم اندر ساقي سيمين ساق بود صامت /س/ چندين بار تكرار شده است و در گوش طنين انداز است. ۲- سجع (تسجيع) : هر گاه واژه هاي پاياني دو قرينه ي كلام در واج آخر مشترك باشند ، آرايه ي سجع پديد مي آيد و آن دو جمله مسجّع خوانده مي شوند. معمولاً هر قرينه از يك جمله تشكيل مي شود اما گاهي نيز يك قرينه از دو يا چند جمله كوتاه پديد آمده است. همچنين در اغلب نمونه هاي نثر مسجّع ، واژه هاي پاياني دو جمله ، در بيش از يك حرف مشترك اند و در واقع هم قافيه مي باشند ؛ براي مثال : اي عزيز ! در در رعايت دلهاكوش و عيب كسانمي پوش همان گونه كه مي بينيد در اين عبارت مي توان دو قرينه يك جمله اي در نظر گرفت كه واژه هاي پاياني اين دو قرينه در مصّوت /و/ و صامت /ش/ مشترك هستند. ۳- ترصيع : هر گاه اجزاي دو بخش از يك بيت يا عبارت ، نظير به نظير ، هم وزن و در حرف آخر مشترك باشند ، آرايه ي ترصيع پديد مي آيد ؛ براي مثال ؛ اي منوّر به تو نجوم جلال / وي مقرّر به تو رسوم كمال اي - وي ، منوّر - مقرّر ، به تو - به تو ، نجوم - رسوم ، جلال - كمال تمام اين زوج ها با يكديگر هم وزن و هم قافيه هستند. ۴- جناس : آرايه ي جناس را بايد به دو نوع اصلي تقسيم كرد : ۱)جناس تام ۲)جناس هاي غير تام (ناقص) - جناس تام : هر گاه واژه اي دوبار در يك بيت يا عبارت به كار رود و هم بار معنايي متفاوت از آن برداشت شود ، آرايه ي جناس تام پديد مي آيد ؛ به نمونه زير توجه كنيد : خرامان بشد سوي آب روان / چنان چون شده ، باز يابد روان همانطور كه ملاحظه مي شود جناس تام بين روان بر قرار است ولي در مصراع نخست به معني جاري است و در مصراع دوم به معني جان و روح است. - جناس هاي ناقص : هر گاه دو واژه در يكي از موارد آوايي زير با هم اختلاف جزيي داشته باشند و در يك بيت يا عبارت به كار روند ، يكي از انواع جناس غير تام يا ناقص پديد مي آيد : الف ) اختلاف دو واژه در صداهاي كوتاه ( اِعراب ) است ؛ چند نمونه : كَند - كُند ، منكِر - منكَر ، مَلِك - مُلك و ... . به اين نوع جناس ، جناس ناقص حركتي مي گويند . ب ) اختلاف واژه تنها در يك حرف : ( حرف در اينجا معادل صامت ها و مصوت هاي بلند است ) - اختلاف در حرف آغازين : ناز - باز ، راد - باد - داد و ... - اختلاف در يكي از حروف مياني : آستين - آستان ، بيزار - بازار و ... - اختلاف در حرف آخر : با - بو ، بار - باز و ... . به اين نوع جناس ، جناس ناقص اختلافي ( مُطَرّف ) مي گويند . پ ) يك واژه ، يك حرف ، بيش از ديگري دارد : - در ابتدا يك حرف بيشتر دارد : كمين - مين ، شما - ما و ... - در ميانه يك حرف بيشتر دارد : مين - ميان ، خاص - خلاص و ... - در آخر يك حرف بيشتر دارد : قيام - قيامت ، نام - نامي و ... . به اين نوع جناس ، جناس ناقص افزايشي ( زائد ) گويند. ت ) يك واژه از تركيب دو واژه ديگر پديد مي آيد . مانند : دل خلوت خالص دلبر آمد / دلبر زكرم به دل بر آمد. ( در انتهاي مصراع دوم ، دل و بر به صورت دو جز مستقل از هم به كار رفته اند اما در مصراع نخست و در ابتداي مصراع دوم ، دلبر از تركيب اين دو پديد آمده است . ) ث ) اختلاف دو واژه در جابه جايي حروف است : بنات - نبات ، قلب - لقب ، امهال - اهمال و ... . به اين نوع جناس ، جناس ناقص قلب مي گويند . آرايه هاي ادبي معنوي 1- مراعات نظير ( تناسب ) : يکي از رايجترين آرايه هاي ادبي در ادبيات کلاسيک و معاصر ايران و جهان به شمار مي آيد و عبارت است از آوردن دو يا چند واژه در يک بيت يا عبارت که د ر خارج از آن بيت يا عبارت نيز رابطه اي آشنا و خاص ميان آن ها بر قرار باشد.
براي نمونه هر گاه واژه هاي گل و بلبل ، شمع و پروانه ، خسرو و شيرين ، ليلي و مجنون ، اجزاي بدن انسان يا عناصر طبيعت در يک بيت يا عبارت به کار روند ، تناسب واژه ها در آن بيت يا عبارت رعايت شده است . به نمونه زير توجه کنيد :
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند / تا تو ناني به کف آري و به غفلت نخوري
ملاحظه مي شود که در اين بيت ابر و باد و ماه و خورشيد و فلک همگي جز عناصر و پديده هاي طبيعت هستند.
2- تضاد ( طباق ) : هر گاه دو واژه با معناي متضاد در يک بيت يا عبارت به کار رود ، آرايه ي تضاد پديد مي آيد؛ به نمونه زير توجه کنيد :
که رحم اگر نکند مدّعي ، خدا بکند.
در اين عبارت بکند و نکند با هم متضاد هستند.
3- متناقض نما يا تناقض ( پارادوکس ) : هر گاه دو مفهوم متضاد را به هم نسبت دهيم يا آن دو را در يک چيز جمع کنيم ، آرايه ي متناقض نما شکل مي گيرد. البته اين تناقض ظاهري است و معمولاً معنايي عميق و پر مغز در آن نهفته است ؛ اين شگرد کلامي گاهي در حرف هاي روزمره نيز به کار مي رود ؛ مثلاً وقتي مي گوييم جيب هايم پر از خالي است پر بودن و خالي بودن را به جيب هايمان نسبت داده ايم و به ظاهر سخني متناقض بر زبان آورده ايم ، اما هر کسي به مفهومي که در پس آن است پي مي برد. در واقع ما به کمک اين آرايه در خلاصه ترين شکل ، فقر و نداري خود را همراه با مايه هايي از طنز و اغراق بيان کرده ايم. براي درک بهتر به مثال زير توجه کنيد :
جامه اش شولايِ عرياني است
ملاحظه مي شود که عرياني به شولا نسبت داده شده است اما شولا نوعي جامه است و ضّد عرياني.
4- عکس ( قلب ) : هر گاه د ريک بيت يا عبارت ، بين دو مورد ( مثلاً « الف » و « ب » ) رابطه اي برقرار کنيم ( رابطه اي اضافي ، اسنادي ، فاعل و مفعولي و ... ) و آن گاه در بخش ديگري از همان بيت يا عبارت ، بين آن دو مورد همان رابطه را برقرار کرده اما جاي آن دو را با هم عوض کنيم ، آرايه عکس شکل مي گيرد. براي مثال :
بهرام که گور مي گرفتي همه عمر / ديدي که چگونه گور بهرام گرفت
5- تلميح ( اشاره ) : هر گاه با شنيدن بيت يا عبارتي به ياد داستان و افسانه ، رويدادي تاريخي و مذهبي يا آيه و حديثي بيفتيم ، بدون آن که آن موضوع مستقيماً تعريف شده باشد آن بيت يا عبارت داراي آرايه تلميح است . به نمونه زير توجه کنيد :
پدرم روضه ي رضوان به دو گندم بفروخت / نا خلف باشم اگر من به جوي نفروشم .
اين بيت اشاره به داستان آدم و حوا و رانده شدن او از بهشت به خاطر خوردن گندم دارد.
6- تضمين : هر گاه شاعر يا نويسنده اي ، بخشي از شعر يا نوشته ي ديگر را در ميان اثر خود جاي دهد ، آن شعر يا نوشته را تضمين نموده است. براي نمونه :
چه خوش گفت فردوسي پاکزاد / که رحمت بر آن تربت پاک باد ميازار موري که دانه کش است / که جان دارد و جان شيرين خوش است
اين دو بيت بخشي از بوستان سعدي است و همان گونه که مي بينيد ، سعدي بيتي معروف از فردوسي را در ميان شعر خود عيناً نقل کرده است.
7- اغراق ( مبالغه ، غلو ) : هنگامي كه شاعر يا نويسنده ، صفتي را در فرد يا پديده اي آن چنان برجسته نشان دهد كه در عالم واقع امكان دست يابي به آن صفت در آن حّد و اندازه وجود نداشته باشد ، آرايه ي اغراق آفريده مي شود. البته اين ادعاي غير ممكن بايد به گونه اي بيان شده باشد كه باعث افزايش جاذبه ي سخن گردد و شعار گونه و غير واقعي جلوه نكند ؛ به مثال زير توجه كنيد ؛
يارم به يك لا پيرهن خوابيده زير نسترن / ترسم كه بوي نسترن مست است و هوشيارش كند
همان طور كه ملاحظه مي شود شاعر در اين بيت خواب يارش را چنان لطيف و سبك توصيف مي كند كه حتي بوي خوش گل نسترن هم مي تواند آن را آشفته سازد.
8- حُسن تعليل : هر گاه شاعر و نويسنده براي موضوعي ، دليل غير واقعي و تخيلي بيان ، اما دلپذير و قانع كننده بيان كند ، به حسن تعليل دست مي يابد.
به اين مثال از اخلاق ناصري كه در آن دليل غير واقعي اما نسبتاً جالب براي كم سخني افراد دانا ذكر شده است ، دقت كنيد :
از حكيمي پرسيدند كه : چرا استماع تو از نطق ، زيادت است ؟ زيرا كه مرا دو گوش داده اند و يك زبان
9- مَثَل : هر گاه شاعر يا نويسنده در سخن خود از ضرب المثلي استفاده كند و يا بخشي از سخن او آنقدر معروف شده باشد كه امروزه به عنوان ضرب المثل به كار رود آن بخش از كلام داراي آرايه ي «مَثَل» است. به مثال زير توجه كنيد :
به آب مي برد و تشنه باز مي آرد / هزار جگر تشنه را چه زنخدانش
مصراع اول اين بيت معادل ضرب المثل آدم را تشنه تا لب آب مي برد و بر مي گرداند دارد برچسبها: مقدمه: امروزه استفاده از روغن های گیاهی بخصوص روغن کنجد که به عنوان ملکه ی روغن های گیاهی معروف و رو به افزایش است، روغن کنجد حاوی آنتی اکسیدان های طبیعی است که باعث از بین رفتن سرطان های خفته در بدن می شود. اگر بخواهیم راجع به خواص مفید روغن کنجد بیشتر بدانیم کافی است سری به رایانه ی شخصیمان بزنیم و در دنیای اینترنت سیر بکنیم. کنجد گیاهی است که بیشتر به صورت دیم و با صرف زحمت و هزینه ی بسیار در سال آیش زمین کشت می شود، از این رو منطقه ی کلات نادر به دلیل موقعیت جغرافیایی ( کوهستانی بودن ) و برخورداری از زمین های حاصلخیز استعداد خوبی از جهت کشت و برداشت این محصول داشته و دارد. در طی سالیان گذشته محصول تولیدی شهرستان با قیمت بسیار ارزان به خارج از شهرستان هدایت می شد، لذا به تحلیل کارشناسانه به این نتیجه رسیدیم که ظرفیت شهرستان کلات خیلی بیشتر از این می باشد، به همین دلیل کارگاه تولید روغن کنجد احداث نمودیم. خواص مهم روغن کنجد: روغن کنجد یکی از روغن های گیاهی است که متخصصان تغذیه، مصرف آن را به تمام گروه های سنی توصیه می کنند. برخی می گویند این روغن را هم می توان برای سرخ کردن به کار برد و هم برای طبخ غذا و البته نوع بودارش طعم دهنده سالاد است. برای روشن شدن موضوع، بهتر است با ما همراه شوید. این دانه روغنی خواص بسیاری دارد و روغن آن نیز از این دانه ها به دست می آید. کنجد سرشار از کلسیم است و آهن فراوانی دارد به طوری که با خوردن 100 گرم از آن، بدن 670 میلی گرم کلسیم و 10 میلی گرم آهن دریافت می کند. به همین دلیل مصرف این دانه به کسانی که گوشت و لبنیات کمی استفاده می کنند، توصیه می شود. می توان نتیجه گرفت که این روغن در مقایسه با سایر روغن ها املاح بیشتری دارد. روغن کنجد بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ سال است که در آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. به گزارش، این روغن منبع غنی چربی اشباع نشده، ویتامین ها، آنتی اکسیدان ها و مواد معدنی است. در این مطلب به خواص این روغن می پردازیم. روغن کنجد، فشار خون را پایین می آورد، کلسترول مفید را افزایش و کلسترول مضر را کاهش می دهد و به حفظ فشار طبیعی خون کمک می کند. روغن کنجد تحریک پذیری غشاء مخاطی را کم می کند. این روغن برای درمان سرفه، یبوست، آرتریت و پوست خشک توصیه می شود. مصرف روغن کنجد، نشاط آور است، هوشیاری ایجاد می کند، دردهای مزمن وگرفتگی عضلات را کاهش می دهد و روند پیری را کند می کند. برای افرادی که از کم خونی و سرگیجه رنج می برند مفید است. مصرف موضعی این روغن پوست را نرم و لطیف می کند. غرغره کردن آن، باکتری ها را ازجمله باکتری های سرماخوردگی از بین می برد. محافظ طبیعی در برابر اشعه فرابنفش به حساب می آید. مانع شوره سر می شود. پوست را در برابر کلر موجود در آب استخر محافظت می کند. ماساژ با روغن کنجد انعطاف پذیری مفصل ها را زیاد می کند. بریدگی ها و جراحت های سطحی را درمان می کند. پوست صورت را به خصوص اطراف بینی سفت می کند و مانع بزرگ شدن منفذهای پوستی صورت می شود. از بروز آکنه جلوگیری می کند. روغن کنجد منبع غنی چربی اشباع نشده، ویتامینها، آنتیاکسیدانها و مواد معدنی است. متخصصان تغذیه تاکید دارند که اسیدهای چرب اشباع نشده مانند امگا ۳، ۶ و ۹ برای رشد بدن لازم هستند و نقش مهمی در درمان بیماریهای مزمن مانند ناراحتی قلبی عروقی، دیابت، فشار خون بالا و آرتریت دارند. به گفته متخصصان، آنتی اکسیدان موجود در این روغن با رادیکالهای آزاد که به سلولها آسیب میرسانند و به روند پیری سرعت میبخشند، مقابله میکنند. همچنین ویتامین «ای» موجود در آن از بیماری آلزایمر و آب مروارید جلوگیری کرده و رشد مو را تسریع میکند. مصرف مرتب این روغن اضطراب را کاهش میدهد، گردش خون را تقویت میکند، مانع اختلالات عصبی میشود و سیستم دفاعی بدن را نیز تقویت میکند. این روغن همچنین برای افرادی که از کم خونی و سرگیجه رنج میبرند، مفید است پوست را نرم و لطیف میکند. خاصیت ضد قارچی و ضد باکتریایی نیز دارد. روغن کنجد همچنین تحریک پذیری غشاء مخاطی را کم میکند، برای درمان سرفه، یبوست، آرتریت و پوستهای خشک مفید است، علاوه بر اینها ماساژ با روغن کنجد انعطاف پذیری مفصلها را زیاد میکند. این روغن بریدگیها و جراحتهای سطحی را شفا داده و از بروز آکنه نیز جلوگیری میکند. آشنایی با خواص روغن کنجد: مصرف روغن کنجد برای کسانی که از ناراحتی فشار خون بالا رنج میبرند بسیار توصیه میشود. روغن کنجد یکی از انواع روغنهای گیاهی است که برای سلامتی مفید است. دانه کنجد بیشترین میزان روغن را در بین دانههای روغنی دیگر داراست اما با وجود این تولید آن بسیار کمتر از دانههای دیگر نظیر سویا. و آفتابگردان است روغن کنجد به عنوان یک روغن با قیمت و کیفیت بالا شناخته میشود. این روغن بیشترین مقاومت و ماندگاری را در بین روغنهای خوراکی با درصد بالای چربی غیراشباع دارد. مقدار کلسیم کنجد سه برابر شیر است. برخی دیگر از خواص روغن کنجد عبارتند از: جلوگیری از سرطانهای سینه، پروستات و سرطانهای دستگاه گوارش. جلوگیری از تصلب شرایین و بسته شدن عروق. جلوگیری از بروز سکته قلبی. حاوی اسید اولئیک به میزان 38%. شفافیت و لطافت پوست به دلیل غنی بودن از ویتامین. E مناسب برای سرخ کردن به دلیل مقاومت بالای حرارتی. کاهش ابتلا به بیماری پارکینسون. پیشگیری از بیماریهای مفصلی و به تاخیر انداختن عوارض سالخوردگی. متعادل نگه داشتن وزن. ترکیب اسیدهای چرب روغن کنجد: روغن کنجد به گروه اسیدهای اولئیک – لینونیک متعلق است. این روغن کمتر از ۱۵ درصد اسید چرب اشباع دارد که بیشترین آن پالمیتیک و استئاریک و بیش از ۸۵ درصد مجموع اسیدهای چرب آن غیراشباع است. اسید اولئیک و اسید لینولئیک بیش از ۸۰ درصد کل اسیدهای چرب روغن کنجد را تشکیل می دهند. روغن کنجد در مقایسه با سایر روغن های گیاهی، مواد غیرقابل صابونی(حدود ۲ درصد) بیشتری دارد. مواد غیرقابل صابونی شامل استرول ها، تری ترپن ها و تری ترپن الکل ها، توکوفرول ها و لیگنان های کنجد می باشد. روغن کنجد یکی از منابع غنی استرول های گیاهی(فیتواسترول) می باشد. فیتواسترول ها یا استرول های گیاهی رقیب کلسترول در جذب هستند. بنابراین مصرف فیتواسترول موجب کاهش کلسترول خون و در نتیجه جلوگیری از حملات قلبی و عروقی می شود. شهرت روغن کنجد به خاطر مقاومت در برابر اکسید شدن آن است. یکی از دلایل این مقاومت بیش از حد به خاطر وجود توکوفرول در این روغن است و میزان آن در روغن کنجد ۱۲۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم است. گاما توکوفرول بیشترین میزان موجود در روغن کنجد را شامل می شود و پس از ان دلتا و الفا هستند که حدود ۵ درصد توکوفرول موجود در روغن را شامل می شوند. در بین اقسام مختلف ایزومرهای توکوفرول، گاما توکوفرول قوی ترین آنتی اکسیدان موجود در روغن ها می باشد. این خاصیت آنتی اکسیدانی، ماندگاری این روغن را در برابر حرارت در مقایسه با روغن های دیگر بسیار افزایش داده است. مقاومت اکسیداتیو روغن کنجد در برابر حرارت ۱۱۰ درجه سانتی گراد ۱۷٫۵ ساعت می باشد که این روغن را در دسته روغن های با مقاومت بالا قرار می دهد. همچنین نقطه دود این روغن ۲۲۶ درجه سانتی گراد می باشد. شایان ذکر است مقاومت حرارتی روغن های مخصوص سرخ کردنی در همین دما حداکثر ۱۴ ساعت می باشد. لذا از این روغن می توان در مصارف سرخ کردنی عمیق با طیب خاطر استفاده نمود. برچسبها: هوا هوای برفی بود. سرد و سوزناک. آنقدر که وقتی نفس می کشیدی بخار از
بینی و دهانت بلند می شد.
دیروز هوا گرفته بود و اشک از چشمان آسمان می بارید اما امروز نمیدانم از
چه آنقدر ناراحت بود که داشت گوله گوله خودش را خالی می کرد.
کوچه ها پر از آدم برفی بود پر از برف پر از سرو صدا. تا به حال آنقدر شلوغ
نبوده که حالا هست.
همه مشغول بازی بودند. پسرها دختر هارا با گلوله هایشان هدف می رفتند و
دخترها با زیرکی فرار می کردند و آنها را با گلوله های برفی می زدند. بعضی
هم مشغول ساختن کلبه های برفی بودند.
زمین پیراهن سفید به تن کرده بود. چه قدر زیبا و برآزنده. چه قدر به او می
آمد.
لباس های زمین را خیلی دوست دارم یکی از دیگری زیبا تر . مخصوصاً آن
لباسش که سبز است و شکوفه های رنگی دارد.
دوباره به بچه ها نگاه کردم. به آنها حسودی ام می شد. پارسال یکی از آنان
بودم امّا امسال به قول همه بزرگ شده بودم دیگر.
نمی دانم چرا برف بازی برایم دیگر کوچک شده بود؟ چرا؟مگر ما دل نداریم؟
فکر کردم که زمستان برای همه است و نه مرز می شناسد و نه قانون پس من هم
در آن سهم دارم. تصمیم گرفتم که دلم را به دریا بزنم و برم با آنها بازی کنم.
چند گلوله پرتاب کردم یادم هست که همیشه گلوله هایم خراب می شد اما این
بار گلوله هایم محکم تر از همیشه بودند.
و بعد شروع به ساختن آدم برفی کردم. ادم برفی زیبایی بود زیباتر از همیشه.
ولی انگار در میان آن همه آدم جایی برای من نبود حس غریبی داشتم شاید
حرف دیگران درست بود می دانید بزرگ شده بودم دیگر.
کمی در برف ها قدم زدم. زیبا بود با خود فکر کردم من از این سپیدی چه
میخواهم؟
تنها یک آدم برفی و چند گلوله ی برفی یا تعطیلی؟ نه این تمام خواسته ی من
نبود میخواستم حالا حالا ها ببارد. دوست داشتم که دانه های برف از دل آسمان
بگویند. دوست داشتم ترانه شوند و ببارند و راز آسمان را بگویند. با آنان بخوانم
ترانه های دل را.
اما من چه باید می آموختم از این سپیدی؟ از این یکدستی و از این رخداد غیر
منتظره؟
من باید می آموختم که هرچه خدا خواهد همان می شود. فصل زمستان است و
میبارد برف، و این به غیر از اراده ی خداوند نمی تواند باشد.
او تواناست و اوست که فرو می فرستد این معجزه را و گوشه ای از زیبایی اش را
نمایش میدهد تا شاید به فکر بیافتیم.
اما ما انسان ها بی اعتنا به آن بازیش می دهیم و لگد مالش می کنیم.
آهای آدم ها چه زیبا است که قبل از بازی دستهایمان را بالا ببریم و زیر بارش
این نعمت بزرگ کمی دعا کنیم برای همه و همه چیز و یاد بگیریم که بی اعتنا
نباشیم.
یادمان باشد که امروز، امروز است. امروز هرچه قدر خدارا صدا کنیم خدا
خواسته پس صدایش کنیم که او منتظر ماست. او منتظر آرزوهایمان، خنده
هایمان، گریه هایمان، ستاره شمردن هایمان و عاشق بودن هایمان است.
امروز، امروز است و امروز جاودانه است و امروز زیبا ترین روز دنیاست.
برچسبها:
کشور مصر از ديرباز خاستگاه متفکران و انديشمندان بزرگي بوده است. در سدههاي اخير نيز بزرگاني چون، شيخ محمد عبده، استاد حسن البناء، شيخ محمود شلتوت، سيد قطب و... از اين کشور برخاسته و خدمات شاياني به اسلام و مسلمين انجام دادند.
در تاريخ 1334 هـ.ق . در يک خانواده ساده و متدين در روستاي «نکلاالعنب» واقع در استان بحيره، کودکي ديده به جهان گشود که بعدها به عنوان يکي از متفکرين بزرگ جهان اسلام معروف و مشهور شد. پدرش شيخ احمد السقا که يکي از تجار روستا به شمار ميآمد و دوستدار رسول صليالله عليه واله وسلم و آل رسول علهيمالسلام بود. قبل از تولد محمد، خوابي شيرين ديد که او را به پسري به نام محمد غزالي بشارت دادند. او چقدر از اين رويا خوشحال بود و آرزوي تحقق آن را داشت. پس از مدتي خداوند به اين انتظار پايان داد و پسري به او عطا کرد. پدرش احمد، که به عارف بزرگ اهل سنت، ابوحامد غزالي (505) عشق ميورزيد، با توجه به علاقهاش و خوابي که ديده بود تصميم گرفت نام فرزندش را محمد غزالي بگذارد. شيخ محمد غزالي بعدها درباره وجه تسميه خود در يکي از جلسات درس گفت: پدرم شيخ احمد السقا عارف مسلک بود؛ به اهل بيت علهيمالسلام عشق ميورزيد و براي بزرگان عرفان احترام خاصي قائل بود. او حجت الاسلام ابو حامد محمد غزالي صاحب کتاب احياء علومالدين را بزرگ ميداشت، لذا وقتي به دنيا آمدم، به دليل تعلق خاطر به او، نام مرا محمد غزالي گذاشت که در واقع يک اسم مرکب است و نام خانوادگي من السقا است. در واقع پدرم با اين آرزو چنين نامي را بر من نهاد که من نيز در عصر خود از شخصيتي همچون ابوحامد غزالي برخوردار شوم. مدرسه محمد، پس از گذراندن دوران کودکي، براي فراگيري ادبيات عرب و مقدمات علوم اسلامي، وارد مکتب خانه روستا شد. وي در بدو ورود، به حفظ قرآن مشغول و موفق شد در سن ده سالگي کل قرآن را حفظ کند. غزالي بعدها درباره آن روزها ميگويد: هنگامي که به حفظ قرآن مشغول بودم، صبحگاهان، هنگام استراحت، پس از نمازهاي يوميه، هنگام قدم زدن، قبل از خواب و در تنهايي قرآن را حفظ و مرور ميکردم. بعدها هم که بازداشت شدم، مرتب قرآن را ختم ميکردم و در آن تنهايي وحشتزا، قرآن انيس و مونس من بود. محمد، به دليل مشکلات مالي پدر، دوران کودکي را با سختي گذراند، پدرش احمد، شش فرزند داشت، و نميتوانست به آنها به صورت مطلوب، رسيدگي کند، لذا اتاق محمد بسيار کوچک و محقر بود، وي شبها روي فرشي نازک که بر کف حجره انداخته بودند، ميخوابيد ولي با آن همه سختي و مرارت، تمام هدف او در آن سنين کودکي حفظ قرآن بود. تحصيل، با هدف کسب مدارج علمي به شدت نهي مينمودند، و معتقد بودند که القاب علمي، اخلاص را از بين ميرود. کرسي تدريس غزالي با پشتکار و کوشش، پس از چهار سال تحصيل در 1360 هـ. ق. در سن 26 سالگي، موفق شد از دانشگاه الازهر فارغالتحصيل شود. همچنين موفق به کسب اجازه دعوت و ارشاد و اجازه تدريس در دانشگاه الازهر گرديد. غزالي در دانشکده اصول دين و مرکز بررسيهاي عربي و اسلامي دانشگاه الازهر مشغول تدريس و فعاليت علمي شد. همچنين سالياني چند، رياست شوراي معارف اسلامي دانشگاه عبدالقادر را به عهده داشت و به عقيده صاحبنظران، اعتبار اين دانشگاه در دورههاي فوقليسانس و دکتراي رشتههاي فرهنگ اسلامي، مباني دين و شريعت اسلام و... بيشتر مرهون کلاسهاي درس غزالي بوده است. به حق ميتوان گفت شيخ محمد غزالي يکي از پرچم داران وحدت اسلامي در سده اخير است. غزالي معتقد است که اسلام، دين وحدت است و در اوايل ظهور توانست بين تمام قبايل عرب و عجم اتحاد برقرار کند و هفتاد سال بزرگترين تمدن انساني و اسلامي را بنا نهاد ولي متاسفانه پس از آن تخم تفرقه پاشيده و جمعيتها متفرق شد، در نتيجه ممالک اسلامي از هم پاشيد. به برخي از انديشههاي او در اين زمينه اشاره ميکنيم: اسلام، وطن واقعي غزالي اعتقادي به مرزهاي جغرافيايي ندارد و بسيار فراتر از آن فکر ميکند. از منظر غزالي هر جا مسلماني زندگي ميکند، آنجا کشور بزرگ اسلامي است وي در اين باره ميگويد: وطن کوچک ما سرزمين نيل است که مورد توجه ماست ولي وطن بزرگتر ما سرزميني است که عرب آن را در اختيار دارد و مورد علاقه ماست اما وطن عاالي ما منطقهاي است که همه مسلمانان طبق يک اصول و فکر و عقل با يکديگر مربوط ساخته و قلبهايشان با يکديگر رابطه دارد. نقد ناسيوناليسم عربي به عقيده غزالي وحدت عربي منهاي اسلام هيچ توفيقي نخواهد داشت. وي ضمن انتقاد شديد از ناسيوناليسم عربي ميگويد: اگر وحدت اعراب و دعوت به ناسيوناليسم عربي به شيوه و سبک حزب بعث عربي باشد، اميدوارم خداوند اين اتحاد را موفق نگرداند و زمينههاي آن را نيز فراهم ننمايد. عرب منهاي اسلام مساوي است با صفر و چنانچه اسلامي در کار نباشد، اين اتحاد هيچ ارزشي ندارد. ما هم نيازي به آن نخواهميم داشت. وحدت اهل باطل و تفرقه اهل حق يکي از نکات تاسفآور دنياي اسلام تفرقه است در حالي که استکبار و حاميان زور و زر با اتحاد و يکپارچگي منافع کشورهاي مسلمان را تاراج ميکنند، مسلمانان به علت اختلافات داخلي در ساختن کشور واحد اسلامي ناتوانند. اروپاي مسيحي، پول واحد، اقتصاد واحد و ... ايجاد ميکند ولي با کمال تاسف برخي از سران کشورهاي اسلامي براي انتقام از کشور اسلامي ديگر با آمريکا و اسرائيل همکاري ميکند اين موضوع فقط در عصر ما نبوده است بلکه موضوعي است که امام علي عليهالسلام نيز از آن رنج ميبرد و هنگامي که از سستي ياران خود در مقابل تهاجم دشمن آگاه شد، فرمود: به من خبر رسيده که «پسر بن ارطاة» بر يمن تسلط يافته، سوگند به خدا ميدانستم که مردم شام به زودي بر شما غلبه خواهند کرد زيرا آنها در ياري کردن باطل خود، وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقيد! شما امام خود را در حق، نافرماني کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند! آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خيانتکاريد... غزالي روشنفکر مصري، ضمن انتقاد از تفرقه موجود بين مسلمانان و اتحاد کفار مينويسد: فرقههاي مختلف و متخاصم مسيحي، جنگهاي ديني را که در خلال قرون وسطي ميان ايشان شعله ور بود به دست فراموشي سپردند و اختلافات مهمي را که گاهي تا عمق عقايدشان نفوذ ميکند و ايشان را از نظر اصول عقيده از هم جدا ميکند، يکباره به دور افکندند و مقرر داشتند که در برابر اسلام و مسلمين به صفي واحد درآيند و جبههاي نيرومند تشکيل دهند، ولي مسلمين بر سر امور واهي همچنان دستخوش خصومت و اختلاف ماندهاند و جامعهاي که ميبايد ايشان را از تفرقه باز دارد هنوز به صورت آرزويي باقي مانده و نور صفا و محبتي که سزاوار است تا راه را در برابرشان روشن سازد هنوز پرتوي فرا راه ايشان نيفشانده است. عوامل تفرقه 1- عدم آگاهي يکي از عوامل تفرقه بين فرق مسلمين عدم آگاهي از عقايد و رفتار و اخلاق طرف مقابل است. عدم آگاهي موجب قضاوت بيجا ميشود. هنگامي که علامه شيخ محمود شلتوت، شيخ الازهر فتوي جواز پيروي از مذهب اهل بيت را صادر کرد، برخي از متحجرين، به علت عدم آگاهي به اين اقدام اعتراض کردند. غزالي در اين باره ميگويد: بياد دارم که روزي يکي از عوام با خشم و خروش از من پرسيد که: چگونه شيخ از هر فتوي داده است که تشيع مذهبي اسلامي و مانند ساير مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شيعه اطلاع داري؟ و از تشيع چه ميداني؟ او اندکي سکوت کرد و آنگاه گفت: ايشان گروهي از پيروان ديني غير از دين ما هستند گفتم: ولي من ديدهام که ايشان درست به مانند ما نماز مي گزارند و روزه ميگيرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنين چيزي ممکن است؟ گفتم: عجبتر اينکه ايشان درست مانند ما قرآن ميخوانند و پيامبر خدا را بزرگ ميدارند و فريضه حج را به جا ميآورند گفت: شنيدهام که آنها قرآني ديگر دارند و با اين انديشه آهنگ کعبه ميکنند که آن را مورد توهين قرار دهند! در اين هنگام از سر تاثر و ترحم در او نگريستم و گفتم: تو معذوري زيرا بعضي از ما چيزهايي درباره بعضي ديگر ميگويند که منظوري جز هتک حرمت ايشان ندارند. 2- نويسندگان مغرض بيشک آثار مکتبوب، تاثير مهمي بر فرهنگ سازي مسلمانان دارد، اگر نويسندهاي، نفاق و پراکندگي را در آثارش رواج دهد، جامعه نيز به همين سو پيش ميرود غزالي ضمن انتقاد از اين نوع نويسندگان ميگويد: آن نويسندگاني که توجهي به اتحاد مسلمانان ندارند و يا مطالبشان کينه و اختلافات را تحريک مينمايد، جرم بزرگي را مرتکب ميشوند. 3- يادآوري اختلافات گذشته يکي از عوامل تفرقه بين مسلمانان دامن زدن به اختلافات گذشته و بزرگنمايي آن است. در صدر اسلام خلافت، موضوع اصلي اختلاف بين مسلمانان گرديده و هنوز هم ادامه دارد. غزالي در اين باره ميگويد: ما به طور ريشهاي عقب ماندهايم، اسلام چکار بايد بکند؟ وضع مسلمانان تاسف بار است. آنها تاريخ گذشته را به رخ هم ميکشند. اختلاف بين ابوبکر و عمر، بين ابوبکر و علي. از نقطه نظر تاريخي اين موضوع ديگر پايان يافته تلقي ميشود، من فرزند امروز هستم. يادآوري ين مسائل چه مشکلي را حل ميکند جز آنکه آتش اختلاف بين نوادگان را دامن ميزند همانطور که بين اجداد بود، چه بدست آورديم؟ هيچ! عوامل وحدت 1-رشد فرهنگي و علمي از ديدگاه غزالي راه برطرف شدن اختلافات و رسيدن به وحدت، پيشرفت فرهنگي و علمي در ميان جوامع مسلمانان است، وي در اين باره مي نويسد: وسعت اطلاعات و ترقي و افزايش علمي، اطلاع از بزرگترين حقايق زندگي و مذاهب فلاسفه و علماء اولين راه بر طرف شدن اختلافات است. 2- عالمان ديني به عقيده غزالي يکي از عوامل مهم در شکل گيري وحدت ميان توده هاي مردم، نقش عالمان ديني در کليه فرقه هاي اسلامي است. اين نکته بديهي است که اگر عالمان در سخنراني ها، کنفرانس ها و نوشتارهاي خود به موضوع وحدت توجه کنند، جو جامعه اسلامي نيز به سوي وحدت پيش خواهد رفت. غزالي در اين زمينه مي گويد: خدا پادشاه ايران، نادرشاه را در برابر کوششي که در راه وحدت کلمه و جمع امت مبذول داشت جزاي خير دهد ولي در عصر ما ايفاي نقش تقريب- پيش از آنکه بر عهده پادشاهان باشد- برعهده علماست. 3- مسئولين غزالي ضمن تبيين اين نکته که يکي از مهمترين عوامل اختلاف، حکام فاسدي بودند که در کشورهاي اسلامي حکومت داشته اند، او سياستمداران را به تغيير نگرش از اختلاف به وحدت سوق مي دهد و در اين باره مي گويد: صحيح است که اختلافات تحت تاثير عوامل سياسي به وجود آمده است و مطالع پادشاهان و مظالم حکام آن را گسترش داده است. از اين رو سياستمداران مسئوليت دارند تا فسادي را که اسلافشان به وجود آورده اند به صلاح آورند. وظيفه مسلمانان در قبال وحدت غزالي ضمن حساس خواندن شرايط جهان اسلام و توطئه هاي استکبار جهاني، وظيفه آنان را بسيار سنگين مي داند و در اين زمينه مي گويد: وظيفه مسلمين در اين شرايط حساس و اوضاع خطرناک اين است که از پراکندگي و اختلاف باز آيند و در برابر حمله هاي صليبي جديد صفي واحد و جبهه اي متشکل و نيرومند به وجود آورند و در اين مبارزه سرنوشت ساز که تقدير بر ايشان مقرر داشته در سنگر استوار دين خود ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براي ايشان مايه ننگ و شرم آور است که به هنگام تجمع قواي شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگاني بر ايشان پراکنده و بي سامان باشند يا در ميدان مسابقه ترقي و تقدم واپس بمانند يا از تمسک به دين خود سستي کنند در شرايطي که پيروان مذاهب باطلب به عقايد خود پاي بندند. برچسبها: به نام یگانه هستی بخش هستی... درود برچسبها: سجع: آوردن کلمات آهنگ ین در نثر که شبیه کلمات قافیه در نظم اند . انواع سجع: متوازی، متوازن، مطر ن. تعریف کلمات قافیه: کلمه یا کلماتی که1- با هم هماهنگ و هم وزن باشند.2- در آخر مصراع ها بیایند.3- حروف مشترک داشته باشند.4- حروف مشترک در آخر کلمه ی قافیه آمده باشد. تعریف ردیف: کلمه یا کلماتی که در آخر مصراع ها عیناً تکرار می شود. برچسبها: قالب مثنوی: نوعی قالب شعری است که مصراع های آن دو به دو با هم، هم قافیه اند یا هر بیت قافیه ای جدا دارد. قالب قصیده یا غزل: نوعی قالب شعری است که مصراع اول با تمام مصراع های زوج هم قافیه است. قالب چار پاره : نوعی قالب شعری است که معمولاً مصراع دو و چهار با هم، هم قافیه اند.
قالب ترجیح بند: وقتی که شاعر چند غزل را با یک بیت مشخص به هم وصل می کند ترجیح بند می گویند. قالب قطعه: نوعی قالب شعری است که فقط مصراع های زوج با هم، هم قافیه اند. قالب رباعی و دو بیتی: نوعی قالب شعری هستند که مصراع های 1، 2 و 4 با هم، هم قافیه اند. برچسبها: نکته های مهم انشائی 1- استفاده از آرایه های ادبی (تشبیه، تشخیص، تکرار، حروف، تلمیح، جناس، سجع و ... ). 2- دقت در انتخاب نام و عنوانی زیبا و کوتاه و متناسب. 3- در یک متن می توان از گفتگوی درونی (مونولوگ) و گفتگو با دیگری (دیالوگ) بهره برد. 4- انشاء را می توان به شیوه ی داستان نوشت. 5- بهره گیری از شبکه ی معنایی متناسب با موضوع انشاء، بر زیبایی متن می افزاید. 6- متن انشاء می توان گزارشی از شنیده ها، دیده ها، مطالعات یا حاصل گردش علمی و دقت در طبیعت می باشد. 7- متن انشاء می توان نقد رفتار، گفتار، نوشتار و آثار خود و دیگران باشد. 8- انشاء ی زیبا، آغاز و پایانی دارد و میان بخش های آن هماهنگی و انسجام دیده می شود. 9- برای غنی تر شدن متن انشاء می توان از نکته های حکمت آمیز، اندرز ها و حکایات کوتاه اخلاقی و اشعار متناسب بهره برد. 10- ارزش یک انشاء به تفصیل و بلندی آن نیست، انشای خوب آن است که گویا، رسا و زیبا باشد. 11- استفاده از ((فضا سازی)) (توصیف حالات و رنگ، ویژگی های دقیق و ... ) بر زیبایی و تأثیر گذاری انشاء می افزاید. 12- استفاده از نظر ها و تجربه های دیگران برای تقویت نویسندگی، مفید است. 13- هر گاه در انشاء، از زبان شخصیت ها سخن می گوییم لازم است به موقعیت، شخصیت، زبان، بیان و نوع واژه ها توجه کنیم. 14- یکی از راه های معرفی شخصیت ها و نوشتن در باره ی آن ها استفاده از قالب ((نمایش نامه)) و ((داستان)) است. 15- مطالعه ی آثار ادبی بزرگان ایران و جهان، برای تقویت نویسندگی، بسیار ضروری است. برچسبها: سعی کنید با چشم باز بخوابید اگر تمام زورتان را زدید حالا با تمام قوا تعجب کنید چرا که دلفین ها با یک چشم باز می خوابند.
· خپل ترین جانور روی زمین حلزون است که می تواند تا سه سال متوالی بخوابد.
· بیکار ترین حیوانات میمون های نر هستند چرا که آنها نیز مثل بعضی مردان ریزش مو پیدا کرده و سرشان حسابی خلوت می شود .
· بدبخت ترین موجود روی زمین جوجه است که قبل از تولد و بعد از مرگ خورده می شود.
· شکمو ترین و نوع دوست ترین موجود نوعی کرم است که در صورت پیدا نکردن غذا شروع به خوردن هم نوعان خود می کند.
· سنگین ترین قلب دنیا به وزن یک تن متعلق به سنگین ترین موجود دنیا یعنی وال است.
· استریل ترین و انتی باکتربال ترین حیوان دنیا نوعی سوسمار است که به غلت داشتن نوعی ماده ضد چرک هیچ گاه زخم هایش چرک نمی کند.
· کرم های نر می توانند همزمان عشق ده کرم ماده را در قلب خود داشته باشند چرا که آنها دارای ده قلب هستند.
· اگر بر حسب اتفاق دیدید که یک جیرجیرک زانوی خود را روی در اتاقی که شما در آن مشغول صحبت محرمانه با دوست صمیمی خود هستید گذاشته تعجب نکنید چرا که او با زانوی خود صدا ها را می شنود . پس شما هم برای تنیبه او با خشانت تمام به جای گوش مالی زانویش زا بشکنید.
برچسبها: |
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian Skin ] |